یادداشت های یک دانش جو

برای ساختن باورهایی استوارتر و ریشه دارتر

یادداشت های یک دانش جو

برای ساختن باورهایی استوارتر و ریشه دارتر

یادداشت های یک دانش جو

نوشتن برایم همچون مشق اندیشیدن است. می نویسم پس هستم!

دنبال کنندگان ۷ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

دانش پژوهیهمزمان با تغییراتی که از گذشته تا حال در عرصه­ های گوناگون جامعه به وقوع پیوسته است، دیدگاه­ها و نظام­های آموزشی نیز دستخوش تحولات بی شماری شده­ اند. یک نظام آموزشی در صورتی می­ تواند پویایی و بالندگی خود را حفظ نماید که موسسات و نهادهای آموزشی آن، وظایف خود را در هر سه حوزه آموزش، پژوهش و ارائه خدمات به نحو مطلوبی انجام دهند.

یکی از مفاهیمی که به تازگی وارد عرصه­ های دانشگاهی شده است، مفهوم "دانش پژوهی"[1] به ویژه دانش پژوهی آموزشی است. با گنجانده شدن این مفهوم در ماده یک آیین نامه ارتقاء رتبه علمی اعضای هیأت علمی به عنوان یکی از معیارهای پیشرفت و ارتقاء آکادمیک، زمینه بسیار مناسبی برای آشنایی و عملیاتی شدن این مفهوم در جامعه دانشگاهی کشور فراهم شده است. هدف این نوشتار معرفی مفهوم دانش پژوهی و دلایل توجه به آن در نظام آموزش عالی است.

بر اساس مطالعات ارنست بویر[2] اولین دانشگاه ها و مؤسسات آموزشی در آمریکا با هدف آموزش، ارتقاء یادگیری و تربیت دانشجویان تأسیس شدند. در همان زمان دانشگاه های کشورهای اروپایی از جمله آلمان اهمیت ویژه­ ای به امر پژوهش می­دادند و دانشمندان آمریکایی که در آلمان تحصیل کرده بودند به تدریج این دیدگاه را وارد آن کشور نمودند. اما در نیمه قرن بیستم و با بروز جنگ جهانی دوم، نیاز کشورها به اختراعات و نوآوری­ها رو به فزونی نهاد. این امر محیط های دانشگاهی را بر آن داشت که بیش از پیش به پژوهش روی آورند. در نتیجه فرایند پژوهش و تحقیق به عنوان الگویی از عملکرد اعضای هیأت علمی مورد توجه قرار گرفت.

تاکید بیش از حد بر پژوهش دو پیامد عمده به دنبال داشت. نخست آنکه موجب شد ساختار تخصیص بودجه در آموزش عالی به سویی گرایش یابد که به پژوهش بیش از حد بها دهند. این امر به نوبه خود با تاثیر بر نظام ارزشگذاری دانشگاه ها، موجب شد که خط مشی دانشگاه های پژوهشی واقعی توسط دانشگاه هایی که قادر به تامین امکانات پژوهشی مناسب نیستند، مورد تقلید قرار گیرد. پیامد دوم اینکه، تصمیم گیری در مورد ارتقای آکادمیک اعضای هیئت علمی بر اساس تعداد مقالات به چاپ رسیده -که معیاری عینی و به سادگی قابل اندازه گیری بود- باعث شد برخی از اعضای هیئت علمی به ویژه جوان ترها که در جستجوی پیشرفت و کسب اعتبار در محیط کاری خود بودند، زمان، انرژی، مهارت و توجه اصلی خود را به انجام پژوهش معطوف سازند و امر تدریس را کم ارزش یا بی اهمیت بشمارند؛ در نتیجه شماری از مقالات پژوهشی کم مایه و بی ارزش در نشریات چاپ شوند که فاقد دستاوردهای پژوهشی واقعی و معتبر هستند.

از آن پس این شیوه نگرش به پژوهش (به معنای کشف دانش جدید) و اولویت یافتن آن، نقش آموزش را به شدت کمرنگ ساخت و منجر به افت کیفیت آموزش در دانشگاه­ها شد، به گونه­ ای که آموزش و حتی به کارگیری دانش (به جای کشف آن) برای حل مسائل جامعه به ندرت مورد توجه محیط های آموزشی قرار می­گیرند. 

در دهه های اخیر و در واکنش به برآورده نشدن اهداف مؤسسات آموزشی و نداشتن کارایی مطلوب، گروه های مختلفی از جمله نهادهای نظارتی و قانون گذاری، اعضای هیأت علمی علاقه مند به آموزش و حتی برخی والدین، به این دیدگاه اعتراض نمودند. این گروه­ها خواستار توجه بیشتر دانشگاه ها به امر آموزش بودند و بر نقش اعضای هیأت علمی به عنوان مدرس تأکید داشتند. چرا که یکی از عوامل اساسی برای ایجاد شرایط مطلوب یادگیری و تحقق اهداف آموزشی، مدرسانی هستند که امر خطیر آموزش و تدریس را  به نحو موثر و کارامدی انجام می ­دهند.

یکی از اقدامات و رویکردهای موثری که زمینه توجه دوباره و اساسی به امر آموزش و تدریس را فراهم کرد، تعریف جدیدی بود که از مفهوم دانش پژوهی ارائه شد. "پژوهش" در مفهوم سنتی آن یعنی کشف دانش، به شیوه­ ها و راهکارهای جستجوگرانه از طریق انجام فعالیت های مربوط به هر رشته علمی برای گسترش مرزهای دانش در آن رشته گفته می شود. در حالی که "دانش پژوهی" مفهوم وسیع­تری دارد و به فعالیت­هایی اطلاق می شود که با هدف ترکیب و تلفیق جدیدترین یافته های علمی در یک زمینه و استنتاج و دستیابی به بینش های جدید صورت می ­گیرد.

انتشار کتاب بویر با عنوان "بازنگری مفهوم دانش پژوهی: اولویت های جامعه هیأت علمی" توسط مؤسسه کارنگی[3] گام مهمی در ایجاد رویکرد و نگاهی تازه به مقوله آموزش بود. بر این اساس، پژوهش که شناخته شده ترین نوع فعالیت های دانش پژوهی است تنها یکی از انواع آن به شمار می­ رود و دانش پژوهی می­تواند در هر یک از عرصه های کاربرد دانش[4]، ادغام[5] و آموزش[6] نیز صورت گیرد.

اولین شکل دانش پژوهی، دانش پژوهی در عرصه اکتشاف یا همان "تحقیقات اصیل" است. مسئله پژوهش و تحقیق یکی از عوامل مهم تاثیرگذار در تحرک، نوآوری و نشاط علمی محیط­های دانشگاهی است و باید توجه داشت که بیان سایر عرصه­ های دانش پژوهی به معنای نادیده گرفتن این نقش نیست.

دومین حوزه دانش پژوهی که بویر به آن اشاره نموده است دانش پژوهی ادغام[7] است. در این شکل از دانش پژوهی، عضو هیأت علمی به جستجوی ارتباط بین دیدگاه­ها و پژوهش های صورت گرفته در درون یک رشته یا حتی بین رشته­ های مختلف می­پردازد و به شیوه ای خلاقانه، آگاهانه و منظم با تفسیر و ترکیب نتایج پژوهش های صورت گرفته، مفاهیم و دیدگاه های جدیدی را ارائه می­دهد.

 سومین حوزه دانش پژوهی یعنی دانش پژوهی کاربرد[8]، به جنبه ارائه خدمات توسط دانشگاه ها اشاره دارد و به چگونگی کاربرد دانش به دست آمده در جهت حل مشکلات جامعه می­ پردازد.

 آخرین حوزه دانش پژوهی که توسط بویر معرفی شده است، دانش پژوهی آموزشی است. دانشی که از راه پژوهش یا با ادغام کردن یافته­ های مختلف به دست آمده است، باید با روشی مؤثر و معنی دار به دیگران انتقال یابد. به این ترتیب دانش­پژوه با تدریس به فراگیران و انتشار دانش و تجربه خود به شیوه ­های موثر، سایرین را نیز از این نتایج بهره مند می­سازد و گام مهمی در ارتقای کیفیت آموزش و پویایی جامعه علمی برمی ­دارد.

به این ترتیب دوگانگی میان پژوهش و تدریس را می توان با توجه به دیدگاه جدید دانش پژوهی که فعالیت­های کشف، کاربرد و تدریس را در برمی گیرد، برطرف نمود. بر این مبنا میان تدریس و دانش پژوهی نه تنها تعارضی وجود ندارد، بلکه این دو لازم و ملزوم یکدیگرند. تدریس فرایند افزایش آگاهی و دانش در فراگیران از راه دانش پژوهی است؛ از این رو یک مدرس فعال باید دانش پژوه باشد. از سوی دیگر ویژگی مهم فعالیتهای دانش پژوهی ارائه دستاوردهای آن به دیگران است. به این ترتیب نتایج فعالیت های دانش پژوهی باید به طور گسترده به اطلاع دیگران رسانده شود تا مورد نقد و ارزیابی قرار گیرد و در حل مسائل موجود به کار گرفته شود.

بر مبنای مفهوم بسط یافته دانش پژوهی می توان چنین گفت که پژوهشگر بودن همه اعضای هیئت علمی ضرورتی ندارد، زیرا پژوهش نیازمند امکانات خاصی است که همه موسسات علمی نمی توانند این امکانات و وسایل تحقیقاتی را در اختیار پژوهشگران قرار دهند. اما ضروری است که همه مدرسان دانش پژوه باشند و به طور پیوسته از جدیدترین پیشرفت­ها و یافته­ های علمی در زمینه کاری خود آگاهی یابند. نکته قابل توجه آنکه حتی در موسسات پژوهشی واقعی نیز تعداد اندکی از افراد قابلیت و توانایی ارتقای دانش را در رشته خود دارا هستند و می توانند به عنوان پژوهشگر تمام وقت فعالیت کنند. سایر افراد باید به عنوان مدرسانی فعال به دانش پژوهشی مرتبط با زمینه تدریس خود اهتمام ورزند تا از این راه بتوانند امر تدریس را تعالی و ارتقا بخشند.

منابع اصلی:

جلیلی م.، میرزازاده، ع. و جعفریان ع. مفهوم دانش پژوهی. قابل دسترسی در: http://rds.sem-ums.ac.ir/edc

میلر، دبلیو. آر. و میلر، ماری اف. 1391. راهنمای تدریس در دانشگاه ها. مترجم: ویدا میری. انتشارات سمت.



[1] Scholarship
[2] Ernest L. Boyer
[3] Carnegie Foundation for the Advancement of Learning
[4] Application
[5] Integration
[6] Education
[7] Scholarship of integration
[8] Scholarship of service

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی