یادداشت های یک دانش جو

برای ساختن باورهایی استوارتر و ریشه دارتر

یادداشت های یک دانش جو

برای ساختن باورهایی استوارتر و ریشه دارتر

یادداشت های یک دانش جو

نوشتن برایم همچون مشق اندیشیدن است. می نویسم پس هستم!

دنبال کنندگان ۷ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

18 اصل راهنما از ملکیاناین مطلب را در سایت فرهنگی نیلوفر (اینجا) خواندم. مطالعه آن را به همه دوستانی که دغدغه زیستن اخلاقی و انسانی را دارند توصیه می کنم. به نظرم چکیده و عصاره همه مباحث و تاملات استاد ملکیان در طول این سال هاست که به مناسبتهای مختلف در سخنرانیهای خود بیان کرده اند.

باید:
1) عشق بورزم، یعنی به دیگران نیکی بی حساب و کتاب(هم به معنای بدون محاسبه گری و هم به معنای بی حد و حصر) بکنم تا شادی ژرف نصیب ام شود.


2) زندگی این جایی و اکنونی داشته باشم تا هم از سلامت روانی بیشتر و هم از کمال اخلاقی بیشتر بهره مند شوم.


3) به ارزش داوری های دیگران به کلی بی اعتناء شوم تا به خود شکوفائی کامل دست یابم.

۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ دی ۹۳ ، ۱۴:۰۵
الهام یوسفی

prejudgementمی­ گویند ادیسون برای استخدام افراد متخصص در آزمایشگاهش قبل از هر نوع مصاحبه علمی، ابتدا آنها را به ناهار در یک رستوران دعوت می­کرد. هنگامی که سوپ را می آوردند او به آنها توجه می کرد و افرادی را انتخاب می کرد که پیش از چشیدن سوپ به آن نمک نمی زدند! سپس از آنها سوالات علمی و فنی مورد نظرش را می پرسید و تواناییهای علمی آنها را به طور جدی مورد بررسی قرار می داد. از نظر ادیسون افرادی که پیش از چشیدن سوپ به آن نمک می زدند، برای کار با او مناسب نبودند. چون وی معتقد بود اینگونه افراد در برخورد با پدیده ها و چالشها، با نوعی پیش داوری برخورد خواهند کرد. آنها درباره آنچه ممکن و غیر ممکن است، مفروضات و قید و بندهای زیادی در ذهن خود دارند[1].

صرف نظر از درستی یا نادرستی این حکایت، موضوع پیش داوری و اجتناب از آن، تأمل و تلاش فراوانی را می طلبد. پیش داوری یعنی پیش از مواجهه مستقیم و تجربه چیزی نسبت به آن قضاوت کرده و رأی و حکم صادر کنیم. از این رو پیش داوری، داوری و قضاوت ذهنی – و نه عینی- درباره چیزی است که می تواند حالتی سوگیرانه پیدا کند.

۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آذر ۹۳ ، ۰۹:۴۶
الهام یوسفی

تاثیر عوامل غیرمعرفتی بر معرفتآیا تماشای برنامه های مستند و علمی یا فیلم هایی که دارای صحنه های غیراخلاقی و ناسازگار با عرف و مذهب جامعه اسلامی هستند، به لحاظ اخلاقی امری مجاز است؟ حتی اگر اهداف مثبتی همچون استفاده از اطلاعات علمی یا یادگیری زبان خارجی یا هر نوع یادگیری مطلوب دیگری مدنظر باشد، باز هم دلیل و مجوز اخلاقی برای این کار به شمار می روند؟

این پرسشی بود که در جلسه هفتگی که با برخی دوستان داریم، مطرح شد و پاسخ های مختلفی به آن داده شد، نظیر:

  • از نظر من اشکالی ندارد. چون اگر کسی خودش را به طور کلی از این صحنه ها دور نگه دارد، اگر روزی با اینگونه موارد برخورد کند، قدرت مقاومت ندارد. اینها باید برای انسان، امری عادی شود.
  • اینها روی ضمیر ناخودآگاه و وجود انسان تاثیرات پایداری می گذارند که می تواند نتایج نامطلوبی داشته باشد و حتی آرامش او را تحت تاثیر قرار دهد. بالا بردن مقاومت نسبت به این امور، دلیل خوبی برای عادی سازی و از دست دادن حساسیتها نیست.
۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آبان ۹۳ ، ۱۵:۳۲
الهام یوسفی

sokoutاشاره: حقیقت قدسی از ورای سکوت می‌تراود. قرآن در بیان داستان زندگی زکریا، سکوت را نشانه‌ای از سوی خداوند می‌شمارد: قال ربّ اجعل‌لی آیة قال آیتک الّا تکلّم‌ الناس ثلاث لیال سویّاً‌... (مریم، ۱۱-۱۰)

نوشته زیر برگزیده ای از مقاله " اهمیت تربیتی سکوت از دیدگاهی هستی گرایانه و امکان گنجاندن آن در برنامه درسی" به قلم دکتر سید حسین میرلوحی عضو هیئت علمی دانشگاه شهید رجایی است. ایشان در این مقاله با اشاره به توسعه فناوری های جدید ناشی از حاکمیت عقلانیت ابزاری، بر اهمیت دریافت های بی واسطه شهودی تاکید می نمایند و با بیان نقش تربیتی "سکوت" در رشد و پرورش دریافت های بی واسطه از هستی، امکان گنجاندن آن را در برنامه درسی مدارس بررسی می کنند. اینک شما و بخش هایی از این مقاله:

معنای لغوی واژه سکوت:

واژه سکوت نخست بیانگر یک رفتار نفی کننده یعنی خودداری از حرف و سخن گفتن نمود می یابد. اما شکل های حرف نزدنِ بسیار متفاوت و حتی متضادی وجود دارد؛ مانند سکوت از روی شرمساری، نادانی یا سکوت معنی دار ناشی از دانایی و تفوق علمی، سکوت تحقیر آمیز یا ناشی از احترام. این نوع سکوت ارتباط مشخصی با آموزش و یادگیری ندارد.

سکوت منفی:

در سکوت منفی (سلبی) انسان به دلیل گوش دادن و علاقه به موضوع، سکوت می کند. این نوع سکوت از جنبه تربیتی و آموزشی اهمیت دارد. هگل سکوت را شرط یادگیری می داند. او به موضوع سکوت در مکتب فیثاغورث و اینکه افراد مبتدی و تازه وارد موظف بودند در چند سال نخست صرفا سکوت اختیار کنند، اشاراتی دارد و چنین می گوید: " انسان باید ابتدا شروع کند افکار دیگران را درک کند و این امر شرط یادگیری است. برخی معتقدند که فهم از طریق پرسش، ادعا، پاسخ و غیره پرورش می یابد. اما از این طریق فهم حقیقتا پرورش نمی یابد، بلکه سطحی و ظاهری می شود". این سخنان هگل می تواند برای نظریه پردازان جدید آموزشی محل تامل و مناقشه باشد.

۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ شهریور ۹۳ ، ۰۸:۴۵
الهام یوسفی

creativity"آها خودشه"! تا به حال چندبار این واژه را به زبان آورده اید یا از دیگران شنیده اید؟ آیا همان وقتی نبوده است که ذهنتان درگیر مسئله ای بوده و ناگهان راه حلی به ذهنتان رسیده است یا بهتر است بگویم جرقه زده است؟ خلاقیت نوعی تفکر واگراست که در مقابل تفکر همگرا قرار می گیرد. واگرایی به این معناست که شما به دنبال راه حلها و ایده های متعدد، غیر معمول و تازه ای در ارتباط با یک موضوع یا مسئله می گردید و از راه و روشهای پیشین فاصله می گیرید تا بتوانید از زاویه جدیدی به موضوع نگاه کنید یا حتی زوایای پنهان آن را کشف کنید.

مقاله های زیر را از سایت خلاقیت برای زندگی برگزیده ام و به شیوه ای آزاد ترجمه کرده ام. امیدوارم مورد توجه علاقمندان قرار گیرد.

۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ تیر ۹۳ ، ۱۰:۲۵
الهام یوسفی

آزمایش علمی(تأملی در پیامدهای آموزشی و تربیتی ناشی از بی ­توجهی به مفهوم علم و روش علمی)

 

علم چیست؟ تفکر علمی با تفکر روزمره، و زبان علمی با زبان روزمره ما چه تفاوتی دارد؟ آزمایش ­های علمی دقیقاً به ما چه می گویند؟ محدودیت­های روش علمی کدامند؟ یک آزمایش علمی چه شرایطی دارد؟ آیا نتایج آن به سادگی قابل تعمیم هستند؟ چه میزان دقتی در کسب این نتایج مورد قبول است و آنها را موجه می­ سازد؟ آیا در آموزش و تربیت شاگردان تنها به پرورش افرادی می­ پردازیم که مهارت­های فنی علوم را بلد باشند و مکانیک­ وار تکرار نمایند؟ چگونه می ­توان تفکر علمی و روحیه و مهارت تحقیق (به معنای دقیق کلمه) را در شاگردان تقویت کرد؟

اینها بخشی از سوالاتی هستند که ضرورت توجه به مفهوم دقیق دانش و علم و روش­ شناسی تحقیق را در فرایند یاددهی-یادگیری روشن می­ سازند. در این نوشتار قصد پاسخگویی به همه این پرسش­ ها را نداریم؛ بلکه ابتدا به بررسی مفهوم دانش یا دانایی در ادبیات علمی معاصر می­ پردازیم و سپس به بیان برخی پیامدهای ناشی از بی­ توجهی یا بدفهمی نسبت به مفهوم علم و روش علمی در فرایند آموزش و یادگیری اشاره می­ کنیم.

واژه دانایی (/دانش) در سنت حکمی ایران و معادل آن Knowledge در سنت فلسفی غرب به معنای نوعی آگاهی است که در پیوند با حقایق بنیادین جهان قرار دارد. مطابق با تعریف افلاطون دانایی (/دانش) باید دارای سه مولفه باشد: باور فرد به چیزی، صادق بودن آن باور و موجه بودن آن. از این رو دانایی (/دانش) را باور صادق موجه (True justified belief) تعریف کرده­ اند.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ خرداد ۹۳ ، ۱۲:۳۷
الهام یوسفی

نقدی بر روش های انگیزه آفرینی در فعالیت های فرهنگی

انگیزه سازی

ایستگاه اول:
برای ثبت نام ترم جدید زبان رفته بودم. لیست تخفیفات را نگاه کردم:

"حافظ قرآن 30 درصد
حجاب 10 درصد
..."


ایستگاه دوم:
نتایج کنکور ارشد که اعلام شد، گفت: چقدر حیف شد! اگر حافظ قرآن بودی می توانستی هر دانشگاهی که دلت می خواهد رایگان ثبت نام کنی!
در دل آرزو کردم: کاش حافظ قرآن بودم...
کمی بعد، در خیابان، بنر بزرگی توجهم را جلب کرد. رویش نوشته بود:

"حفظ قرآن
دوره چهارساله
آیا می دانید مزایای حفظ قرآن چیست؟
می توانید محل خدمت سربازی خود را انتخاب نمایید.
در هر دانشگاهی که می خواهید به طور رایگان به تحصیل بپردازید.
..."

۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۹:۳۶
الهام یوسفی

داستانهای فکری برای کودکان ایرانی

اشاره: آموزش فلسفه به کودکان، از جمله مباحثی است که در دهه‌های اخیر به طور روزافزون، در کشور ما مورد توجه قرار گرفته است. هدف از این برنامه، در حقیقت رشد عقلانیت، کمک به حقیقت یابی، رشد ارزش شناسی و ارزش‌گذاری، رشد اخلاق و فضایل اخلاقی و رشد همه جانبه شخصیت است. اخیراً شاهد انتشار کتاب هایی در این زمینه با عنوان "داستان‌های فکری برای کودکان ایرانی" به همت دکتر رضا علی نوروزی و همکارانشان در مرکز مشاوره مهرآفرین اصفهان بوده‌ایم که با ایشان گفتگویی را انجام داده‌ایم:

  • لطفا ابتدا کمی درباره آموزش فلسفه یا به بیان دیگر تفکر فلسفی به کودک و اهداف آن توضیح دهید.

بچه ها طبق آموزه‌های دینی ما با یک خمیرمایه و سرشتی به دنیا می‌آیند که به آن فطرت می‌گوییم. یکی از این بن­ مایه های فطری آدمی، حقیقت­ جویی و کنجکاوی است. فیلسوفان هم طبق ادعایشان در پی یافتن حقیقت­ هستند، البته به صورت مدلل و مستدل. برخی از اندیشمندان بر این باورند که کودکان فیلسوف هستند، از جمله نیچه که اعتقادش بر این است که کودکان فیلسوف هستند، چون صادق اند، دنبال حقیقت واقعی اند و ماسک به چهره نمی زنند؛ مثل کاری که سقراط می‌کرد، صادق بود، دروغ نمی‌گفت و نمی‌خواست سر کسی شیره بمالد. بچه‌ها دقیقاً اینطوری ­اند. اما اینکه تفکر فلسفی یا کار فلسفی با کودکان چه جوری شکل گرفت: در دانشگاه مونتکلیر فردی به نام ماتیو لیپمن در رشته فلسفه تدریس می­کرد. سوالاتی از دانشجویان لیسانس و فوق لیسانس خود می پرسید که خیلی سخت نبود، اما نمی‌توانستند جواب دهند. به فکر ف رو رفت که چرا این دانشجویان منطق، قدرت تجزیه و تحلیل و به تبع آن تمیز امور را و در نهایت تشخیص درست از نادرست را ندارند. لیپمن به این نتیجه رسید بچه های ویژگی‌های لازم را برای فلسفیدن و تفکر فلسفی یا چون و چرا کردن و کنار هم قرار دادن مطالب و مباحث و رسیدن به نتایج صحیح دارند، لذا با خود اندیشید چرا صبر کنیم تا اینها بزرگ شوند و بعد شروع به آموزش­ شان بکنیم. آموزش منطق، تفکر منطقی و فلسفی را از همین کودکی شروع کنیم. لذا رویکردی را ابداع کرد به نام پی فور سی (p4c) یا فلسفه برای کودکان که نحله­ هایی در استرالیا، انگلستان، امریکا و کانادا هست که این رویکرد را پیگیری می کنند.

  •  برنامه فبک توسط افراد و موسسه های متعددی مثل پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی یا بنیاد حکمت صدرا دارد انجام می شود و پژوهش­ های مختلفی در این باره صورت می گیرد و فصلنامه‌های هم در این زمینه منتشر می کنند. تفاوت رویکرد و کار شما با آنها در چیست؟
۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۹:۳۶
الهام یوسفی

جشن نکوداشت اصفهاناز روز سوم تا نهم اردیبهشت ماه امسال به مناسبت هفته نکوداشت اصفهان برنامه­ های مختلفی برگزار شد از جمله اجرای نمایش و تئاتر خیابانی در میدان امام یا نقش جهان. به همراه یکی از دوستانم برای تماشای این مراسم راهی میدان امام شدیم. توریست­ های زیادی آمده بودند. بچه های دبستانی هم به همراه معلمان شان شرکت کرده بودند.

گزارش من از این رویداد دو بخش دارد: بخش اول روایت کودکان از این جشن و بخش دوم یک روایت تصویری از حاشیه این جشن. آنچه در لحظه اول توجه من و دوستم را جلب کرد، کیفیت پایین نمایش ها از لحاظ محتوا بود. آنچه ما دیدیم و شنیدیم پخش موسیقی به همراه اجرای حرکات طنز بود. هر چند به ظاهر سناریو و داستانی پشت سر آن بود، اما چون قوت و تناسب لازم را با مخاطب نداشت، آنچه در عمل بیش از همه نمود پیدا می کرد، موسیقی بود تا انتقال محتوایی مفید و آموزنده درباره اصفهان یا شخصیت­ های تاریخی و امثال آن.

کمی که گذشت متوجه حرفهای بچه ها با یکدیگر و خطاب به معلمان­شان شدیم. از آنجا که رشته تحصیلی من علوم تربیتی و رشته دوستم هم روانشناسی بود، به حرکات و حرفهای بچه ها علاقه مند شدیم و با کنجکاوی به آنها گوش دادیم و تصمیم گرفتیم نظرات بچه ها را ثبت و ضبط کنیم.

۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۷:۲۹
الهام یوسفی

حسن میانداریاشاره: آنچه می خوانید متن سخنرانی دکتر حسن میانداری در همایش ترویجی فلسفه علم در دانشگاه صنعتی اصفهان (اردیبهشت 1388) است. همایشی که برای من از بهترین و ماندگارترین خاطره ها و تجربه های زندگی ام شد. به همین دلیل تصمیم گرفتم سخنرانی دکتر میانداری را که درباره نسبت علم و اخلاق است برای علاقه مندان پیاده سازی کنم. امیدوارم شما هم مثل من از خواندنش لذت ببرید:


 

همان طور که می دانید فلسفه علم یک معرفت درجه دو و علم یک معرفت درجه یک است. علم در مورد عالم خارج است، موضوع آن چیزی است در عالم خارج، اما موضوع فلسفه علم، خود علم است.

ادعای بنده در مورد نسبت علم و اخلاق این است که:

1) اخلاق در معرفت علمی درجه یک ما می تواند بسیار موثر باشد و یکی از مشکلات و بلکه مشکل اصلی علم درجه یک ما اخلاق است.

2) همچنین اخلاق در شناخت علم که کار فلسفه علم است، می تواند خیلی مؤثر باشد. موضوع بحث من در این دو مورد است.

در درجه اول می خواهم ادعا و تا حدی استدلال کنم که اگر اخلاق را وارد علم کنیم، علم درجه یک ما و شرایط ما از لحاظ تولید علم بهتر خواهد شد و دوم اینکه اگر می خواهید، علم را بشناسید اخلاق را بشناسید. این یک قاعده کلی است که اگر می­ خواهید چیزی را بشناسید، چیزهای دیگری را که نزدیک یا دور به آن چیز است بشناسید. خیلی اوقات شما خودتان را در آینه دیگران و با مقایسه دیگران می­ شناسید. در مورد علم هم همین طور است. تا حدی مقایسه علم و دین در جامعه ما به شناخت علم کمک کرده، ولی جای اخلاق خالی است.

سه رویکرد مهم در اخلاق

در اخلاق سه رویکرد مهم وجود دارد:

1) اخلاق توصیفی (Descriptive ethics): اخلاق توصیفی کار علم است، علوم مختلف اخلاق را توصیف می­کند. می توان از دیدگاه علمی به آن نگاه کرد که چرا چیزی به نام اخلاق وجود دارد. مثلاً روانشناسی به ما توضیح بدهد که اخلاقی که ما داریم و خصوصیات اخلاقی ما چیست. به نظر من نظریه تکامل زیستی داروین بیش از خیلی از علوم می تواند اخلاق انسان را توضیح دهد.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۴:۱۷
الهام یوسفی