یادداشت های یک دانش جو

برای ساختن باورهایی استوارتر و ریشه دارتر

یادداشت های یک دانش جو

برای ساختن باورهایی استوارتر و ریشه دارتر

یادداشت های یک دانش جو

نوشتن برایم همچون مشق اندیشیدن است. می نویسم پس هستم!

دنبال کنندگان ۷ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

تفکر استراتژیک لازمه تصمیم گیری های خردمندانه

دوشنبه, ۸ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۹:۱۰ ق.ظ

اشاره: "فراوانند انسان‌هایی‌ که‌ در طول‌ زندگی‌ خطای‌ تاکتیکی‌ نمی‌کنند اما خطای‌ استراتژیک‌ عظیم‌ دارند یعنی‌ کل‌ زندگی‌ را می‌بازند اما در ریزه‌کاری‌ها وسواس‌ دارند".[1] در این یادداشت از منظری عام – نه تخصصی- به مفهوم استراتژی[2] و تفکر استراتژیک نگریسته شده است. از این رو تنها به توضیحاتی اندک درباره معنای اصطلاحی استراتژی اکتفا می کنم و سپس برداشت خود را درباره اهمیت تفکر استراتژیک می آورم.

استراتژی و تاکتیک چه تفاوتی با هم دارند؟

آیا داشتن نگاه و رویکرد استراتژیک به مسائل در زندگی روزمره یا حرفه­ای همه انسانها ضرورت دارد یا امری تشریفاتی است؟ به عبارت دیگر اگر کسی نگاه و تفکر استراتژیک نداشته باشد، آیا با مشکل اساسی در زندگی خود مواجه خواهد شد؟ یا اینکه تفکر استراتژیک دانشی ویژه­ افرادی خاص -برای مثال مدیران- است؟

مفهوم لغوی استراتژی برگرفته از واژه یونانی "استراتگوس" به معنای ارتش، فرماندهی ارتش یا تدبیر فرمانده است. این واژه بیشتر در زمینه و بافت نظامی به معنای فن اداره جنگ و طرح ریزی نقشه برای جنگ به کار می رفت و بعدها به تدریج در حوزه­ های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی نیز رواج یافت. به طور کلی "استراتژی آگاهی­ های منظمی است که نحوه به خدمت گرفتن قدرت سیاسی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی را برای رسیدن به هدفهای مورد نظر نشان می­دهد".[3]

استراتژی، عالی­ترین سطح از سطوح چهارگانه مدیریت است که چگونگی دستیابی به اهداف را مشخص می­کند. این سطوح به ترتیب عبارتند از: سطح تکنیکی[4]، سطح تاکتیکی[5]، سطح عملیاتی[6] و سطح استراتژیک یا راهبردی[7].

در پاسخ به سوال اول می­ توان گفت که یکی از تفاوت­های "تاکتیک" و "استراتژی" در نوع رویکردی است که به هدف دارند. تاکتیک یک مفهوم جزء نگر است، بر اجزاء و مولفه­ های یک موضوع یا مسئله تمرکز دارد و یک هدف جزئی و کوتاه مدت را دنبال می­کند. اما استراتژی یک مفهوم کل نگر است که یک هدف کلی یا غایت اساسی را نشانه رفته است. فردی که نگاه تاکتیکی دارد، تمام تلاش خود را بر روی یک کار یا عمل متمرکز می کند تا آن را به بهترین شیوه به انجام رساند. اما آنکه نگاه استراتژیک به مسائل دارد، یک مسئله را در کل آن موقعیت مورد توجه قرار می دهد و بر اساس شرایط و مقتضیات دست به گزینش بهترین عمل می زند. زیرا در نگاه و رویکرد استراتژیک، هر مسئله­ ای وابسته به موقعیت و شرایط زمانی و مکانی ویژه خود است. در حل مسائل و موقعیت­ های مبهم نمی­ توان یک رویکرد خطی را دنبال نمود و استراتژی واحدی را برای مسائل مشابه به کار برد. بر این اساس "بهترین عملکرد" یا "بهترین استراتژی" همواره در ارتباط با موقعیت زمانی و مکانی خاص خود معنا می یابد.

تفاوت دیگر میان تاکتیک و استراتژی این است که عموما خطای تاکتیکی قابل برگشت و جبران پذیر، اما خطای استراتژیک غیر قابل بازگشت، جبران ناپذیر یا به سختی قابل جبران است. ممکن است فردی در زندگی خود تمام فعالیت ها و اعمال روزانه یا حرفه ای خود را به شیوه صحیح، منطقی و با دقت تمام انجام دهد و هیچ گونه خطای تاکتیکی را مرتکب نشود، اما اگر از بالا و از افقی وسیعتر به زندگی خود نگاه کند، می بیند که در مسیر درستی حرکت نکرده و چه بسا در خلاف جهت مقصد خود گام برداشته است؛ یعنی مرتکب خطای استراتژیک شده است.

ما در زندگی خود می توانیم مصادیق متعددی از اینگونه اشتباهات راهبردی را بیابیم. به طور مثال راننده ای که برای رفتن به سفر تمام وسایل مورد نیازش را آماده کرده، ماشینش را مجهز می کند، همه قوانین رانندگی را به خوبی رعایت می کند و به تمام جزئیات سفرش توجه دارد، اما تنها یک اشتباه می کند و آن انتخاب مسیر رسیدن به مقصد است! دانش آموز یا دانشجویی را در نظر بگیرید که با دقت و وسواس، خط به خط کتاب­های درسی را می خواند تا خود را برای امتحان آماده کند، اما در جلسه امتحان متوجه می شود که امتحان از یک درس دیگر بوده، نه درسی که او مطالعه کرده است! یا پس از چند سال به این نتیجه می رسد که رشته تحصیلی مناسب و مورد علاقه ­اش را انتخاب نکرده است! در این حالت آن دانش آموز، دانشجو یا راننده شاید مجبور شود که راه رفته را بازگردد و از صفر شروع کند. او زمان و انرژی زیادی را از دست داده است.

موفقیت، نیازمند تفکر استراتژیک و برنامه ریزی کلان و درازمدت است، نه جزئی و موقت. از سوی دیگر اجتناب از خطای استراتژیک سخت تر و نیازمند تعمق بیشتر است تا خطای تاکتیکی. در اینجا برای بیشتر روشن­ شدن اهمیت تفکر استراتژیک مایلم از این زاویه نگاهی به ادبیات دینی نیز داشته باشم. در سوره عصر می خوانیم: " والعصر، ان الانسان لفی خسر، ..."، " سوگند به عصر، به درستی که انسان در خسران و زیان است. مگر کسانی که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند و یکدیگر را به حق و صبر سفارش نمودند". همچنین در آیات 103 و 104 سوره کهف داریم: " قل هل ننبئکم بالأخسرین أعمالا، الذین ضل سعیهم فی الحیاة الدنیا وهم یحسبون أنهم یحسنون صنعا "، " بگو آیا شما را از کسانی که در کارهایشان زیانکارترین مردمند آگاه کنیم؟ آنان کسانی اند که تلاششان در زندگی دنیا به بیراهه می رود و خود می پندارند که کار نیک انجام می دهند". چه چیز موجب این خسران بزرگ می­شود؟ به نظر می رسد که عامل این خسران بزرگ همان خطای استراتژیک باشد که موجب می شود انسان نه تنها از سرمایه گذاری­اش بهره و سودی نبرد، بلکه اصل سرمایه اش را نیز از دست بدهد.

در سوره عصر راه اجتناب از خطای استراتژیک و بر حذر بودن از این خسران، چنین بیان می شود: ایمان، عمل صالح و توصیه به صبر و شکیبایی. عمل صالح یک تفاوت کلیدی با عمل نیک دارد و آن این است که از ویژگی موقعیت شناسی و اولویت شناسی برخوردار است، یعنی به­ هنگام و به­ موقع است. به بیان دیگر عمل صالح تمام مولفه های یک عمل مطلوب را به طور کامل داراست. توصیه یکدیگر به حق و شکیبایی نیز از آن جهت است که انسان احتمال غفلت و لغزش از مسیر و هدف اصلی را دارد. لذا مومنان دائما آن را به یکدیگر یاد آور می شوند تا زحمت و تلاش چندین ساله بر باد نرود. در حدیثی از امام صادق علیه السلام آمده است: «هر کس عملش بر مبنای بصیرت و آگاهی نباشد، بسان فردی خواهد بود که از بیراهه میرود، که هر چه سریعتر رود از مقصد دورتر میشود».[8]

 بر مبنای این مقدمات، می توان ادعا کرد که شیعه کسی است که تفکر استراتژیک دارد. او اولویت های زمانه را می شناسد؛ حوادث گذشته را مرور کرده و از آنها عبرت می گیرد، نه اینکه در حادثه ها یا اشخاص بماند و یک عملکرد معین را الگوی خود قرار داده و تکرار کند، بلکه به علل، شیوه ها و راهبردها توجه کرده و از حادثه ها عبور می کند. او در یک چشم انداز گسترده و فراتاریخی، خود را بازیگر نقشی می داند که به یک غایت اصلی و متعالی می انجامد.

بر این اساس به نظر می رسد که داشتن نگاه و رویکرد استراتژیک به مسائل، لازمه یک زندگی سالم و تصمیم گیریخردمندانه است. تفکر استراتژیک امری نیست که فقط به مدیران استراتژیک، رهبران سیاسی و اقتصادی یا شغل و حرفه خاصی مربوط باشد. تفکر استراتژیک دانش و مهارتی است که به ما کمک می کند در مواجهه با فعالیت ها، مسئله ها و راه های گوناگون قادر به تشخیص اولویت ها برای انتخاب، تصمیم گیری و عمل خردمندانه باشیم. در هر موقعیتی تنها یک اولویت برای عمل وجود دارد که باید با توجه به مسیر اصلی و نقشه راهی که هر فردی برای خود ترسیم کرده است، انتخاب شود. بنابراین برای اینکه مرتکب خطای استراتژیک نشویم، باید همواره از خود بپرسیم: آیا این انتخاب و عمل در این موقعیت، ما را به هدف اصلی مان نزدیک تر می سازد یا دورتر؟ آیا انجام این عمل فوریت دارد یا می­ توان آن را به زمانی دیگر موکول کرد؟ و سوالاتی از این قبیل. به بیان دیگر همواره از چشم اندازی وسیع تر و فراتر به مسائل بنگریم و موقعیت خود را در نقشه راهمان در نظر داشته باشیم.

-------------------------------------------------

لینک این مطلب در سایت صاحب نیوز: اینجا



[1] - ملکیان، م. 1385، سخنرانی با عنوان: آسیب شناسی فرهنگ جامعه یا علل عقب ماندگی ایرانیان. سایت فرهنگی نیلوفر

[2] - Strategy

[3] - صلحجو، ع. 1386. استراتژی چیست؟، مجله انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، شماره 361.

[4] - Technical Level

[5] - Tactical Level

[6] - Operational Level

[7] - Strategical Level

[8] - اصول کافی، ج 1، باب من عمل بغیر علم، حدیث 1.

نظرات (۱)

حالا برای به بدست آوردن دید استراتژیک باید چیکار کرد؟!
پاسخ:
در حال حاضر پاسخ دقیق و کاملی برای این سوال ندارم، چون همانطور که در ابتدای متن اشاره کرده ام تفکر استراتژیک بیشتر در بافت مدیریتی و نظامی استفاده می شود ولی من آن را به طور کلی و عام استفاده کردم. اما یک نکته ساده و در عین حال مهم که به نظرم عدم توجه و عدم رعایت آن منشا بسیاری از تصمیم گیری های اشتباه است، "عینیت" و "نگاه کل گرا" است.
عینیت را به معنای توجه به واقعیات و در مقابل "ذهنیت گرایی" به کار می برم. ذهنیت گرایی یعنی باور یا احساسی را که نسبت به موضوعی داریم، درست و مطابق با واقع بدانیم (بدون توجه به شواهد عینی). اما عینیت گرایی یعنی ذهنیتمان را بر اساس واقعیات منطبق سازیم هر چند واقعیت دلخواه ما نباشد.
نگاه کل گرا نیز به معنای در نظر گرفتن همه جوانب مسئله و پرهیز از نگاه گزینشی و سوگیرانه است.
باید عینکهای رنگی را که مانع دیدن واقعیت می شوند از چشمان خود برداریم و این کار آسانی نیست!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی